ندارد
علیرضا آذر – عشق
متن آهنگ
متن آهنگ عشق از علیرضا آذرلهجه ات را غلاف کن ای عشق ... زخمــی ام از زبان نـوک تیزتشمس مولای بی کسی ها باش ... بی خیــــال شکــوه تبریزتمثنوی ، زخم های تدریجی است ... مرگ آرام در تحمل بسترمثل ققنوسِ شمس برگشتن ... در مسیحایِ سردِ خاکستردست هایم به کار کشتنم اند ... این جنایت به پاس بودن هاستشهرِ بی شعر نوش جان شما ... شاعر اینجا جنازه ای تنهاستدوست دارم به آسمان بزنم ... تا نگاهم به ماه برگرددمی فروشم خدای نورم را ... روزگار ِ سیاه برگرددبیت، من را گرفته از خویشم ... اولم شعر بوده، عشق آخرشعر یعنی تمام آدم ها ... عشق یعنی علیرضا آذرعشق اما نهایتی مجهول ... بی حضورش اگر چه شب عالی استدر تن فکرهای هر شبه ام ... باز هم جای خالی اش خالی استپشت ذهنم دهان سوراخی ... به خیال کلید وا ماندهیا کلیدی به فکر سوراخی ... توی جیب جلیقه جا ماندهآنور قفل های تکراری ... می پذیرم عمیق چاهم رادوزخت از بهشت آبی بهتر ... می کشم وزنه ی گناهم راچشم هایت کنار ماشین ها ... زیر پاهای شهر جان بدهندعابرین شلوغ بی سر و ته ... رد شوند و سری تکان بدهندجفت گیری گاو - آدم ها ... پای تابوت کرکسی مُردهماهیانی که دیر فهمیدند ... کوسه از رنج بی کسی مُردهباز روزی شریک جرمت را ... توی تار عنکبوت می بینیدست و پای ظریف جفتت را ... روی میز نهار می چینیتوی بشقاب مهمان ها ... تکه های غرور خون بارتزیر چشمی تعارفی بزنی ... به لب و لوچه ی پرستارتمفصل و ساق استخوانت را ... به سگ هرزه ای نشان بدهیاستخوان را به نیش خود بکشی ... رو به خود هم دمی تکان بدهیبعداز عمری خر خودت باشی ... یک نفر گردن کلفتت رامفت دریا به تخم ماهی ها ... یک نفر در طویله جفتت را...!!!از دهان تو خسته تر باشم ... زیر فحش تو جان به جان بدهمزیر فحش تو خوار مادر را ... به درک!! روی خوش نشان بدهمعشق یعنی علاج واقعه ای ... قبل از افتاد و بعد از افتادنعشق یعنی که نامه ای خوش خط ...به زن هیتلر فرستادنو بگویی که عاشقش هستی ... بچه ها هم تفنگ می گیرندعشق یعنی به تخم ماهی ها ... که هزاران نهنگ می میرندغرق در انتهای یک باور ... در تمنای صید مرواریدزیر آبی و غافل از اینکه ... بچه میگو به هیکلت میرید!بی نفس از فشار یک پوچی ... در سراشیب تن پس از سیگارزیر لب آرزو کنی هر شب ... دست از این مَردِ بی پدر بردارمثل کبریتِ بی خطر باشی ... هیزمی از تو گـُر نگیرد بعد...مثل آتشفشان سردی که ... برف را ساده می پذیرد بعد...عشق یعنی بغل کنم زن را ... فکر زن جای دیگری باشدعشق یعنی زنی بغل کُندم ... فکر من جای دیگری باشدجان این ایستگاه متروکه ... زنده کن لاشه ی قطارم راهیچ عشقی به مقصدم نرسید ... پس بده مهره های مارم راضامنم را بکش که منتظرند ... بمب هایی که در مدار منندرو به صفری که می رسد بشمار ... لحظه در لحظه انتظارم راتشنه ی قطره های خون آبم ... در تکاپوی مرگ ِ من بودینوش جان کن مرا حلال توام ... سر بکش موج انفجارم راتیک تاک تمام ساعت ها ... تاک تیک دقیق مرگ من استرو به صفر زمان تماشا کن ... حرکت ثانیه شمارم رانه به تقویم اعتقادی نیست ... فصل فصلم به زرد معتقد استمثل پتیاره ای که در بستر ... می فروشم تن بهارم راحیف از تو که آسمانِ تو هم ... سوت و کور از خسوف ماهی کهحیف از من غلط کنم که دگر ... باز تکرار اشتباهی که...عشق یعنی به تخم ماهی ها ... آبی از آب تکان نخواهد خوردیا به بوق بلند آدم ها!!!! ... یک نفر توی آب دارد... مُرد!مثل جغرافیای نامحدود ... هر زبانی شکنجه ای بلد استمجمع الدردهای در نوسان ... مثل نبضی که خط ممتد بستکوچه راهم قدم قدم باشم ... هیکلت توی چشم های من استدر من ابری به جوش می آید ... از بهاری که پشت پیرهن استمن مسلمانم و نمازم را ... در کلیسای داغ اندامتمسخ ناقوس های آویزان ... گوژپشتم که در نوتردامتپوزخندی تمسخری لطفاً ... یک بغل حبه قند کم دارمباغ من از گیاه تکمیل است ... لاله ای از هلند کم دارمکوه و دریای نور یک عمر است ... پشت یک سینه بند بیدارندصف به صف نطفه های بودایی ... زیر پوتین چرم افشارندحرف های نگفته ای دارد ... این مهاراجه اسب ابلیس استپیرمردی که با شب ادراری ... تخت طاووس هر شبش خیس استحرف های نگفته ای دارم ... مثل هر آدمی که در شهر استمردمانی عبوس در بن بست ... اجتماعی که با خودش قهر استحرف های نگفته ای دارم ... گوش هایی که سوت از سیلی...منگولانی که شعر می فهمید!! ... چرخه ی ازدواج فامیلی!!!حرف های نگفته ای دارم ... گوش خود را به چشم من بدهید!اوج تنها ویار مردان نیست ... اندکی هم به جنس زن بدهیدمن کجای جهان من بودم ... که سر و کله ی تو پیدا شد؟عرشه را آنقدر دعا کردم ... تا خدا ناخدای دریا شدمن زبان مزخرفی دارم ... واژه ها در سرم الک شده اندشکل هایی عجیب و بی معنا ... بر تنم با کلنگ حک شده اند!عشق یعنی تو را کسی از دور ... به خیابان بی کسی بکشدمثل دستی که حجم مُردن را ... شکل یک بوته اطلسی بکشد!!عشق من را دوباره بازی داد ... سینه ام در محاق زندان استتوی چشمم شیار ناخن هاست ... بر تنم جای زخم و دندان استدر سرم رد پای اقیانوس ... مرغ های سفید ماهی گیرسینه ام داغ کهنه ای اما ... قلبم اندازه ی بیابان استنا امید از تمام داروها ... ناامید از دعای هر ساعتچشمم اما خلاف پاهایم ... رو به دروازه ی خراسان استحس یک ماه مُرده را دارم ... توی تابوت خیس دریاچهچهره ی تکه های مواجم ... زیر انگشت های باران استآه سرها که در گریبانید ... آسمان سرخ و برف می بارداسکلت-باغ ها بلور آجین ... های بگشای در، زمستان است!گور خرها دوباره زندانی ... کره خرها دوباره زندان بانلهجه ات را غلاف کن ای عشق ... هرزه است این جهان بی تنبان...
دانلود آهنگ علیرضا آذر به نام عشق با لینک مستقیم و رایگان در دو کیفیت خوب (۱۲۸) و عالی (۳۲۰) به همراه متن آهنگ عشق علیرضا آذر
دانلود همه آهنگهای علیرضا آذر در بزرگترین مرکز جست و جو و دانلود رایگان و پرسرعت آهنگ های ایرانی | آواکاو
Download Mp3 320 & 128 + Lyrics Text
ثبت نظر