متن آهنگ

متن آهنگ آدم سنگی از رضا رامیار و امین قباد
حالم خوش نیست تو همه ذوق دل بیچارمو کشتی
خدا چند روزه چشماشو ندیدم
این گلایی که دوتایی چیدیمو تو دست من خشکید
دل من با تو میخندید چشام برق داشت
عشق من عاشق خنده هام بود فرق داشت
با همه دنیا آره اون فرق داشت
ساعت لعنتی برگردی عقب ای کاش
تو برس به داد این دلی که دیگه بی تو آروم نیست
تو همون ساحلی که قدم زدیم خنده هامون نیست
تو که قول دادی نزاری این چشا بی تو بمونن خیس
آره بارون ببار تو یادته دستام که میلرزید
بغلم میکرد و میگفت تا من اینجام از چی میترسی
کجایی به سرش اومد دلم هرچی که میترسید
دیوونه میشدم عاقل میشدی
عاشق که کردی و بی رحم تر شدی
بزار برقصه دل به ساز قلب تو
آواره میشدم تو راهی میشدی
عکساتو میبینم چشمامو میبندم
دستاتو میگیرم با گریه میخندم
ببین توی خوابم تنهات نمیزارم
آدم سنگی نامرد هنوز دوست دارم
تو برس به داد این دلی که دیگه بی تو آروم نیس
تو همون ساحلی که قدم زدیم خنده هامون نیس
تو که قول دادی نزاری این چشا بی تو بمونن خیس
آره بارون ببار تو یادته دستام که میلرزید
بغلم میکرد و میگفت تا من اینجام از چی میترسی
کجایی به سرش اومد دلم هرچی که میترسید