متن آهنگ

بازیچه دست هوس غرق گناهی چو من ز غم و قصه بمیری الهی الهی الهی ... بازیچه دست هوس غرق گناهی چو من ز غم و قصه بمیری الهی الهی الهی ... همه شب من غرق دلم چشم به راهم تا تو باز آیی شده هر شب مونس دردم شاهد اشکم فانوس دریایی میگیریم من از تو نشونه اما چه فایده هیچکی نمیدونده میشینم من بر لب دریا خسته و تنها با دل دیونه به خدا دیوانه منم عاشقی آواره منم که سیه گشته روزگارم همه شب من غرق دلم چشم به راهم تا تو باز آیی شده هر شب مونس دردم شاهد اشکم فانوس دریایی میگیریم من از تو نشونه اما چه فایده هیچکی نمیدونده میشینم من بر لب دریا خسته و تنها با دل دیونه به خدا دیوانه منم عاشقی آواره منم که سیه گشته روزگارم تو ندیدی اشک مرا در دل شب ریشه کرد از دیده پر خون به خدا در ساحل غم زورق دل مانده غرق خسته و پر خون تو بیا فانوس شب هایم که رسیده جان به لبهایم تو بیا فانوس شب هایم که رسیده جان به لبهایم به خدا دیوانه منم عاشقی آواره منم که سیه گشته روزگارم