متن آهنگ

متن آهنگ دلم تنگ میشه از
احمد سولو
دلم دو به شکه الان پیش اونی
وقتی که آروم زیر لبت میگی نمیتونی
من شدم داغون اون لحظه دلت با اونه و بسه
بیا برگرد به این خونه گلم برگرد دیگه بسه
دلم تنگ میشه وقتی که دلت تنگ میشه رد میشه
یکم سر درد سرگیجه یه نخ سیگار که کم میشه
من شدم اون آدم بد قصه
ولی امید داره که خوب بشه ته قصه
مونده واسم چندتا عکس و فندکی که از تو کادو گرفته بودم خب
میشه روشن یکی سیگار یکی مست و یکی بیمار
یکم حرف دل من بود روی ملودی گیتار
دلم حرفاشو میزنه تبر از ریشه میزنه
درخت از پا که میافته دلم از واژه میزنه
نه زوده واسم بخوام کم بیارم
میرم میرسم جایی که بخوام تاج و تخت بیارم واست
بستم چشامو روی زندگیم خستم
من این مسیرو تا تهش رفتم
من دیگه رفتم
دردم همینه که دیگه نمیترسم
با هر نگاهی من نمیلرزم من دیگه رفتم
رفته اونی که رفته بر نمیگرده
نگو که قلب تو چه بی رحمه
کسی که حالتو نمیفهمه
رفته اونی که رفته بر نمیگرده
نگو که قلب تو چه بی رحمه
کسی که حالتو نمیفهمه
عوض نمیشم بدون که هنوز همون آدمم
یه آدمی که باخت ولی دوسم داره مادرم
هنوز مهدی دیوونه که شب برمیگرده خونه
نخواست قدرمو بدونه
شدم از تو یه ویرونه مادر پسرت دیگه از ته دلش نمیخنده
شده آدمی که با همه ی آدما میجنگه
میدونم اگه که نباشم یکی هست بگیره جامو
منم چشامو میبندم بیایی بگیری دستامو
گفتی اگه که نباشم آخه شب نمیشه صبحم
بهم گفتی اگه بری آخه کسی نیست پهلو من
چی شد که میکنی حالا بند کفشتو سفت
شدی آدمی که دوریم از هم نمیگه حیف
اگه یاد تو میوفتم چون که همه کسم بودی
حالا فاصله میگیری چرا ازم خیلی دوری
من چرا انقد یاد تو میافتم
من که خوب تو میگفتم هرجایی رسیدم گفتم
اونی که میخوام این روزا ازم نمیپرسن چرا شبانه میخوابی
یه ساعته که میگه دیگه دیره واسه موندن
چندتا قاب عکس خالی روی دیوارای خونست
دیگه خنده واسه منی نگو این آدم قبلی
دیگه مرده همه چیزم خدا کجایی که حق نیست
انقدر خسته شده دلم دیگه جونی نموند واسش
خیلی از خوبیات گفتم نگو نامه هامو پارش کن
رفته همون که با دل تو میجنگه
همون که از نگاه تو خسته
رفته دیگه برنگرده
رفته اونی که رفته بر نمیگرده
نگو که قلب تو چه بی رحمه
کسی که حالتو نمیفهمه
رفته اونی که رفته بر نمیگرده
نگو که قلب تو چه بی رحمه
کسی که حالتو نمیفهمه